گدایی بر در سرایی چیزی خواست کدخدای خانه از درون آواز داد معذور دار که خانگیان اینجا نیستند. گدا گفت: من پاره نان می خواهم نه مباشرت با خانگیان!
چون گدا بر در سرات رسد
هرچه داری بده بهانه مکن
تا نیاید به خاطرش چیزی
پیش او ذکر اهل خانه مکن
کس در حرم سفله ناپاک سیر
چون نان نبود نهفته از چشم بشر
از خانه او توقع نان بتر است
کز خانگیان توقع چیز دگر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، گدایی از کدخدای خانه درخواست نان میکند، اما کدخدا جواب میدهد که اهل خانه حضور ندارند. گدا تأکید میکند که او فقط نان میخواهد و به ارتباط با خانوادگیان نیازی ندارد. در ادامه، اشاره میشود که گدا باید هرچه در اختیار دارد را بیدلیل ندهد و از ذکر اهل خانه پرهیز کند. در نهایت بیان میشود که انتظار نان از خانهای که خالی است بهتر از انتظار چیز دیگری از آن است. این متن به تمایز نیازهای واقعی انسانها و توقعات غیرضروری اشاره دارد.
هوش مصنوعی: یک گدا به در خانهای رفت و چیزی خواست. صاحبخانه از داخل گفت که متأسفانه خانوادهاش در خانه نیستند. گدا پاسخ داد: من فقط یک تکه نان میخواهم، نه معطلی برای ملاقات با خانواده!
هوش مصنوعی: وقتی که یک درویش به در خانهات بیاید، هر چه داری به او بده و بهانهتراشی نکن.
هوش مصنوعی: تا زمانی که او به یادش نیفتد، در مورد خانهاش چیزی نگو.
هوش مصنوعی: هیچکس در مکان مقدس نمیتواند به آرامی زندگی کند، چون مثل نان که در دید انسان پنهان باشد، وجود ندارد.
هوش مصنوعی: بهتر است از کسی که در یک مکان نزدیک به ما زندگی میکند، انتظار نان و کمک نداشته باشیم، چون این توقعات میتواند منجر به مشکلات بیشتری شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.