جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۶ - در نعت سیدالمرسلین و خاتم النبیین علیه من الصلوات الفضلها و من التحیات اکلمها
جامی از گفتگو ببند زبان
هیچ سودی ندیده چند زیان
پای کش در گلیم گوشه خویش
دست بگشا به کسب توشه خویش
شیوه گوشه گیری از سر گیر
[...]
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۱۲ - خواب کردن حبشی و باز بردن دایه وی را به خانه
شب چو نزدیک شد به وقت سحر
حبشی برد سوی بالین سر
چشم حس بست ازین جهان خراب
داد نقد خرد به غارت خواب
دایه آن را چو دید چابک و چست
[...]
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۱۳ - حکایت پیر زالی که راه بر سنجر گرفت و از بیراهی یک دو ظالم دادخواهی کرد و ظلم ایشان را از راه برداشت
بود در مرو شاهجان زالی
همچو زال جهان کهنسالی
روزی آمد ز خنجر ستمی
بر وی از یک دو لشکری المی
از تظلم زبان چو خنجر کرد
[...]
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۲۱ - عقد سی و هشتم در وصیت فرزند ارجمند ضیاء الدین یوسف حفظه الله عما یوجب التحسر و التأسف
ای نهال چمن جان و دلم
غنچه باغچه آب و گلم
قرة العینی و چشمم به تو تیز
چرخ را کند کن چشم ستیز
قوة الظهری و پشتم به تو راست
[...]
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۴۹ - تضرع نمودن زلیخا پیش دایه و التماس حیله ای که سبب مواصلت یوسف گردد علیه السلام کردن
چو با آن کشته سودای یوسف
ز حد بگذشت استغنای یوسف
شبی در کنج خلوت دایه را خواند
به صد مهرش به پیش خویش بنشاند
بدو گفت ای توانبخش تن من
[...]
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قصاید » شمارهٔ ۱۴
تبارک الله ازین طایر همایون فال
خجسته نامه اقبال بسته بر پر و بال
نه نامه نافه ای از مشک خالص آمده پر
نه نافه طبله ای از عطر ناب مالامال
منصه ایست ز کافور کرده ساز و بر او
[...]