شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل اول » بخش ۱ - الباب الثّانی فی صفاته تعالی و تقدس و فیه سبعة فصول: الفصل الاوّل فی اثبات صفاته الحقیقیّة علم الیقین
هست موصوف آن صفات عظام
ایزد ذوالجلال و الاکرام
اوّل سورۀ حدید بخوان
و آخر حشر تازه کن ایمان
«وهوالاول» اوست «والآخر»
[...]
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل اول » بخش ۲ - عین الیقین
گر نباشد ورا صفات جلال
نقص باشد ورا و ذاک محال
صفت او چو ذات اوست قدیم
دایماً حی و قادر است و علیم
صفتش غیر نیست و نبود عین
[...]
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل اول » بخش ۳ - حق الیقین
خود جز او نیست عارف و معروف
اوست وصف، اوست واصف و موصوف
آنچه تو فهم کردهای ز صفات
محدث است از چه؟ از عظیم الذات
ذات را از صفات دانستی
[...]
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل اول » بخش ۴ - حکایت
چون کسی کرد از این دو قوم سؤال
در جوابش چه گفت صاحب حال
فلسفی از خدای بتراشد
متکلم بر او همی پاشد
حق از این هر دو بر کران آمد
[...]
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل اول » بخش ۵ - الفرقة الاولی
فلسفی کرد نفی جمله صفات
زان سبب شد معطل اندر ذات
گفت ذات از صفات گوناگون
متکثر شود ببین اکنون
شبههای کوفتادش از تنزیه
[...]
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل اول » بخش ۶ - المنشأ
علم حکمت ز انبیا برخاست
حکمت کژنه، بلکه حکمت راست
وحی فرمود ایزد آن بر شیث
تا همی گفت بر سبیل حدیث
بعد از آن وحی کرد بر ادریس
[...]
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل اول » بخش ۷ - حکایت
شبهۀ اول از پی تلبیس
ز خرد خاست در ره ابلیس
بر قضا کرد اعتراض از پیش
خود ندانست ختم طاعت خویش
«أنا خیرٌ خَلَقْتَنی مِنْ نار»
[...]
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل اول » بخش ۸ - حکایت
هست از این قوم ناصرخسرو
که کند کهنه بدعتی را نو
فلسفی اصل و رافضی طین است
زین دو بگذرکه دشمن دین است
خالی از علم و حکمت و توحید
[...]
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل اول » بخش ۹ - الفرقة الثانیة
باز اصحاب اعتزال فضول
خالی از عقل و نقل و ذوق و اصول
گاه قایل به قولهای مجوس
متمسک به شبهۀ منحوس
گاه تقلید فلسفی کرده
[...]
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل اول » بخش ۱۰ - المنشأ
منشأ اعتزال شد جهنی
آنکه میداشت شبهۀ وثنی
کرد شاگردی حسن ز اول
آخر از دین بگشت و کرد جدل
از صحابه هر آنکه باقی بود
[...]