گنجور

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱

 

چو آفتاب رخت سایه بر جهان انداخت

جهان کلاه ز شادی بر آسمان انداخت

سپاه عشق تو از گوشه‌ای کمین بگشود

هزار فتنه و آشوب در جهان انداخت

حدیث حسن تو، هر جا که در میان آمد

[...]

۵ بیت
عراقی
 

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶

 

هر دلی کو به عشق مایل نیست

حجرهٔ دیو خوان که آن دل نیست

زاغ گو، بی‌خبر بمیر از عشق

که ز گل عندلیب غافل نیست

دل بی‌عشق چشم بی‌نور است

[...]

۵ بیت
عراقی
 

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸

 

در ملک لایزالی دیدم من آنچه دیدم

از خود شدم مبرا، وانگه به خود رسیدم

در خلوتی که ما را با دوست بود آنجا

گفتم به بی‌زبانی، بی گوش هم شنیدم

خورشید وحدت اینک از مشرق وجودم

[...]

۵ بیت
عراقی
 

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۴

 

بر من نظری کن، که منت عاشق زارم

دلدار و دلارام به غیر از تو ندارم

تا خار غم عشق تو در پای دلم شد

بی‌روی تو گلهای چمن خار شمارم

نی طاقت آن تا ز غمت صبر توان کرد

[...]

۵ بیت
عراقی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل سوم و چهارم » بخش ۶ - غزل

 

هر دلی کان به عشق مایل نیست

حجرهٔ دیو دان، که آن دل نیست

زاغ، گو: بی‌خبر بمیر از عشق

که ز گل، عندلیب غافل نیست

دل بی‌عشق چشم بی‌نور است

[...]

۵ بیت
عراقی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل سوم و چهارم » بخش ۷ - مثنوی

 

هر که بر خوان این هوس خام است

نیست معنی درو، همه نام است

هر که از عشق بی‌خبر باشد

اندرین ره بسان خر باشد

بی‌خبر در بریدن منزل

[...]

۵ بیت
عراقی
 

عراقی » لمعات » بسم الله الرحمن الرحیم

 

عشق در پرده می‌نوازد ساز

عاشقی کو که بشنود آواز؟

هر نفس پرده‌ایدگر سازد

هر زمان زخمه‌ایکند آغاز

همه عالم صداینغمه اوست

[...]

۵ بیت
عراقی
 

عراقی » لمعات » بسم الله الرحمن الرحیم

 

عشقم که در دو کون مکانم پدید نیست

عنقای مغربم که نشانم پدید نیست

ز ابرو و غمزه هر دو جهان صید کرده‌ام

منگر بدان که تیر و کمانم پدید نیست

چون آفتاب در رخ هر ذره ظاهرم

[...]

۵ بیت
عراقی