گنجور

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » سایر » مخمس

 

دوش بر طرف چمن زمزمهٔ فاخته بود

قمری از پرده ی عشاق نوا ساخته بود

راستی سرو خرامان علم افراخته بود

بلبل دلشده آواز در انداخته بود

که سراپرده ی گل باز بصحرا زده اند

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » سایر » سرود

 

چون اسیرست در آن زلف سمن سای دلم

چکند گر نکند در شکنش جای دلم

بشد از دست من بی سر و بی پای دلم

دلم ای وای به دل وا دلم ای وای دلم

آخر ای همنفسان، یک نفس ار یار منید

[...]

خواجوی کرمانی