گنجور

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ دوم در ذکر سادات و علما » صحیفهٔ اول : در ذکر سادات رفیع الدرجات » ۲۱- میر قوام الدین حسن

 

روز اگر با همنشینان غم ز دل بیرون کنم

شب که غیر از غم ندارم هم نشینی، چون کنم

چون خیالت نرود هرگزم از پیش نظر

صد رهت بینم و گویم که خیالست مگر

سام میرزا صفوی
 

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ دوم در ذکر سادات و علما » صحیفهٔ اول : در ذکر سادات رفیع الدرجات » ۲۵- میرزا شرف جهان

 

شد سینه بصد چاک ز تیغ ستم او

بیرون نشد از سینه صد چاک، غم او

تا مرا در نظر مدعیان خوار کند

هر چه گویم بخلاف سخنم کار کند

با من سخن از فرقت دلدار مگوئید

[...]

سام میرزا صفوی
 

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ دوم در ذکر سادات و علما » صحیفهٔ اول : در ذکر سادات رفیع الدرجات » ۲۷- شاه صفی

 

هرگز دل هیچکس میازار صفی

تا بتوانی دلی بدست آر صفی

سر رشته همین است نگهدار صفی

زنهار صفی هزار زنهار صفی

خوش آنروزی که دشنام من بدنام میدادی

[...]

سام میرزا صفوی
 

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ دوم در ذکر سادات و علما » صحیفهٔ اول : در ذکر سادات رفیع الدرجات » ۲۹- امیر حاج

 

ز سینه هر نفسم آه جانگداز برآید

چو آتشی که نشیند دمی و باز برآید

بمسجد ار بخرامی بلطف آن قد و قامت

هزار عابد صد ساله از نماز بر آید

اگر در گوشه غم دور از آن سیمین بدن میرم

[...]

سام میرزا صفوی
 

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ دوم در ذکر سادات و علما » صحیفهٔ اول : در ذکر سادات رفیع الدرجات » ۳۰- میرزا قاسم

 

غبار آنچنان در هوا شد حجاب

که ره بست بر دعوت مستجاب

ز والای گلگون سنان بهره مند

شفق از زمین نیزه داری بلند

یلان غرق آهن ز سر تا بپای

[...]

سام میرزا صفوی
 

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ دوم در ذکر سادات و علما » صحیفهٔ اول : در ذکر سادات رفیع الدرجات » ۳۰- میرزا قاسم

 

صنوبر زده شانه گیسوی خویش

کشیده دل آدمی سوی خویش

عیان شاخ گل ز آب روشن ضمیر

چو قد بتان در لباس حریر

سهی، سرو و آب، از درخشندگی

[...]

سام میرزا صفوی
 

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ دوم در ذکر سادات و علما » صحیفهٔ اول : در ذکر سادات رفیع الدرجات » ۳۰- میرزا قاسم

 

گلزار جهان تهی کن از خار

کان غیرت صد هزار گلزار

روزی که ز بوی گل شود مست

خاری نزند بدامنش دست

سام میرزا صفوی
 

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ دوم در ذکر سادات و علما » صحیفهٔ اول : در ذکر سادات رفیع الدرجات » ۳۰- میرزا قاسم

 

حرف غم او ز صفحه دل

حاشا که شود بگریه زایل

داغ دل لاله در بهاران

زایل نشود بآب باران

سام میرزا صفوی
 

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ دوم در ذکر سادات و علما » صحیفهٔ اول : در ذکر سادات رفیع الدرجات » ۳۰- میرزا قاسم

 

شد ساعد سیم نازنینش

چون نای قلم در آستینش

شد مهره ی پشت آن سمن بر

چون رشته در ز پای تا سر

سام میرزا صفوی
 

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ دوم در ذکر سادات و علما » صحیفهٔ اول : در ذکر سادات رفیع الدرجات » ۳۰- میرزا قاسم

 

چوگان بکفش چو بر ستور است

موسی وعصا و کوه طور است

هر گوی زری چنانکه خواهی

از ضربت صولجان شاهی

در مرکز ماه رفته، آن سان

[...]

سام میرزا صفوی
 

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ دوم در ذکر سادات و علما » صحیفهٔ اول : در ذکر سادات رفیع الدرجات » ۳۰- میرزا قاسم

 

ز خال و عارض خوبان مهوش

مرا در خرمن هستی زن آتش

که چون سوزم بدوزخ نبودم کار

که خاکستر نسوزد کس دگر بار

سام میرزا صفوی
 

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ دوم در ذکر سادات و علما » صحیفهٔ اول : در ذکر سادات رفیع الدرجات » ۳۰- میرزا قاسم

 

تو را چون من در این دیر غم انجام

مگر دادی است از بیداد ایام

که می بینم دلت ز آنسان مشوش

بجای خاک بر سر کرده آتش

تو گر داری ز شب تا صبحدم سوز

[...]

سام میرزا صفوی
 

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ دوم در ذکر سادات و علما » صحیفهٔ اول : در ذکر سادات رفیع الدرجات » ۳۰- میرزا قاسم

 

دهان غنچه گل شبنم آمیز

لبش از خنده شیرین شکر ریز

ز دلکش غنچه های ناگشوده

هزاران سبزه ی گلگون نموده

سام میرزا صفوی
 

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ دوم در ذکر سادات و علما » صحیفهٔ اول : در ذکر سادات رفیع الدرجات » ۳۱- میرزا اصغر

 

بمیزان نظر حسن تو را با ماه سنجیدم

میان این و آن فرق از زمین تا آسمان دیدم

هر شب کنم اندیشه، تا دل ز تو برگیرم

چون صبح شود روشن، مهر تو ز سر گیرم

نمیدانم چسان گویم بشمع خویش سوز دل

[...]

سام میرزا صفوی
 

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ دوم در ذکر سادات و علما » صحیفهٔ اول : در ذکر سادات رفیع الدرجات » ۳۳- شاه طاهر

 

در غم او لذت عیش از دل ناشاد رفت

خو، بغم کردیم چندانی که عیش از یاد رفت

بیرون میا که شهره ی ایام میشوی

ما کشته می شویم و تو، بد نام می شوی

سام میرزا صفوی
 

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ دوم در ذکر سادات و علما » صحیفهٔ اول : در ذکر سادات رفیع الدرجات » ۳۵- میر عبدالباقی

 

ساقی مطلب جانب میخانه ام امروز

کاز خون جگر پر شده پیمانه ام امروز

گهی که زلف نقاب رخ چو ماه کنی

نهان کنی رخ و روز مرا سیاه کنی

سام میرزا صفوی
 

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ دوم در ذکر سادات و علما » صحیفهٔ اول : در ذکر سادات رفیع الدرجات » ۳۶- قاضی محمود

 

با غیر برای دل من با سرکین باش

با من که سگ کوی توام بهتر از این باش

وه که این گرمی مرا آتش بجان می افکند

شمع من پرتو بروی دیگران می افکند

سام میرزا صفوی
 
 
۱
۲