×
اوحدی » دیوان اشعار » فی لسان الاصفهانیه » شمارهٔ ۱
او ذیر و راذه دیم تارو
از بوی تو و اذصبح تارو
اندوه تو تا و دل در مه
نش هشت که دل و ماورابو
کر ژیرک عالمت بوینو
[...]
اوحدی » دیوان اشعار » فی لسان الاصفهانیه » شمارهٔ ۲
هر کش ارادتی چش ای حور زاده بو
واخورم کرم همیشه که بختش وراذه بو
ای دوستم شوی ز وصال رک رسن
قصد سوار سن نه که کار پیاده بو
دی فکر و گربدم تو در کفته و دلم
[...]
اوحدی » دیوان اشعار » فی لسان الاصفهانیه » شمارهٔ ۳
هردم ای دل بکمند غم یاری در کو
دینه ویبو و بسوادی نگاری در کو
پر کر تو دل م کرد زنه ساده دلیر
این ونینه و ترش کن که بکاری در کو
پند گیر و دلم انبار لفتن زتن ار
[...]
اوحدی » دیوان اشعار » فی لسان الاصفهانیه » شمارهٔ ۴
سر ترسم که پابند هوای تو نبو
دل نشو کرت که خاک کف پای تو نبو
دیم خورشید که لسیش و سرکفت ب
روشنو این که بسوی و سیمای تو نبو
شیخ و قاضیت برینند بر به رک بمهر
[...]