شد حق از نطق محمّد (ص) در خطاب

از پی تنزیل آیات و کتاب

خود فرستاد این کتاب استوار

آن خدای غالب استوده کار

نافریدیم این سماوات و زمین

[...]

گو نباشم من ز نو پیدا شده

از رسولان اندر این محنت کده

می کنم دعوت بر آنچه کرده اند

نی به چیزی کانبیاء ناورده اند

می ندانم تا چه با من می کنند

[...]

هم وصیّت کرده ایم از فرض عین

کآدمی نیکی کند بر والدین

مادرش چون حملش از سختی نمود

هم نهاد او را به سختی آنچه بود

حمل او تا گیردش از شیر باز

[...]

وآنکه گوید والدین خویش را

بر شما اُف باد یعنی ناسزا

وعده آیا می دهیدم از فسون

که پس از مردن ز قبر آیم برون

قرنها بگذشته پیش از من هزار

[...]

از برادرت ای محمّد (ص) کوست عاد

یعنی از هود نبی آور به یاد

با قریش اعنی بگو احوال هود

چونکه کرد انذار قومش زآنچه بود

اندر احقاف اعنی ارض ریگ زار

[...]

ما ندادیم آن تمکن بر شما

که به قوم عاد خود دادیم ما

گوش و چشم و قلب گرداندیمشان

تا ببینند و بیابند از نشان

چشم و گوش و قلب ز ایشان پس نداشت

[...]

یاد کن کردیم سویت منصرف

چونکه قومی را ز جن هم معترف

هست در تحقیقِ جن، بس گفتگو

نیست حاجت لیک بر تحقیق او

نصّ بود مکفی ز تأویل حکیم

[...]

این ندانستند آیا که خدا

آفرید از قدرت این ارض و سما

هم نشد زین آفریدن در تعب

هم نگشت از حفظ اشیاء مانده رب

شرح این در آیة الکرسی عیان

[...]