قُلْ مٰا کُنْتُ بِدْعاً مِنَ اَلرُّسُلِ وَ مٰا أَدْرِی مٰا یُفْعَلُ بِی وَ لاٰ بِکُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاّٰ مٰا یُوحیٰ إِلَیَّ وَ مٰا أَنَا إِلاّٰ نَذِیرٌ مُبِینٌ (۹) قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ کٰانَ مِنْ عِنْدِ اَللّٰهِ وَ کَفَرْتُمْ بِهِ وَ شَهِدَ شٰاهِدٌ مِنْ بَنِی إِسْرٰائِیلَ عَلیٰ مِثْلِهِ فَآمَنَ وَ اِسْتَکْبَرْتُمْ إِنَّ اَللّٰهَ لاٰ یَهْدِی اَلْقَوْمَ اَلظّٰالِمِینَ (۱۰) وَ قٰالَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا لَوْ کٰانَ خَیْراً مٰا سَبَقُونٰا إِلَیْهِ وَ إِذْ لَمْ یَهْتَدُوا بِهِ فَسَیَقُولُونَ هذٰا إِفْکٌ قَدِیمٌ (۱۱) وَ مِنْ قَبْلِهِ کِتٰابُ مُوسیٰ إِمٰاماً وَ رَحْمَةً وَ هٰذٰا کِتٰابٌ مُصَدِّقٌ لِسٰاناً عَرَبِیًّا لِیُنْذِرَ اَلَّذِینَ ظَلَمُوا وَ بُشْریٰ لِلْمُحْسِنِینَ (۱۲) إِنَّ اَلَّذِینَ قٰالُوا رَبُّنَا اَللّٰهُ ثُمَّ اِسْتَقٰامُوا فَلاٰ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاٰ هُمْ یَحْزَنُونَ (۱۳) أُولٰئِکَ أَصْحٰابُ اَلْجَنَّةِ خٰالِدِینَ فِیهٰا جَزٰاءً بِمٰا کٰانُوا یَعْمَلُونَ (۱۴)
بگو نیستم من نو درآمدی از رسولان و ندانم که چه کرده شود با من و نه با شما پیروی نمیکنم مگر آنچه وحی کرده میشود بمن و نیستم من مگر بیمدهنده آشکار (۹) بگو خبر دهید که اگر باشد از نزد خدا و کافر شوید بآن و گواهی دهد شاهدی از بنی اسرائیل بر مثل آن پس ایمان آورد و سرکشی کنید بدرستی که خدا هدایتت نمیکند گروه ستمکاران را (۱۰) و گفتند آنان که کافر شدند برای آنان که ایمان آوردند اگر بودی خبر سبقت نمیگرفتند ما را بسوی آن و چون هدایت نیافتند بآن پس بزودی خواهند گفت اینست دروغی کهنه (۱۱) و پیش از آنست کتاب موسی امام و رحمت و این کتابیست تصدیقکننده بزبان عربی تا بیم کند آنان را که ستم کردند و مژده باشد مر نیکوکاران را (۱۲) بدرستی که آنان که گفتند پروردگار ما خداست پس ایستادگی کردند پس نیست بیمی بر ایشان و نه ایشان اندوهناک شوند (۱۳) آنهااند اهل بهشت جاودانیان در آن پاداشی بآنچه بودند که میکردند (۱۴)
گو نباشم من ز نو پیدا شده
از رسولان اندر این محنت کده
می کنم دعوت بر آنچه کرده اند
نی به چیزی کانبیاء ناورده اند
می ندانم تا چه با من می کنند
با شما هم از پسند و ناپسند
لیک دانم چون مرا این بینش است
جان مشرک در عذاب و آتش است
پیروی نکنم جز آن چیزی که وحی
می شود بر من ز حق در امر و نهی
بیش از اینم نیست علمی خود به کار
نیستم من جز نذیری آشکار
گو چسان بینید آیا این شما
گر که قرآن باشد از نزد خدا
گشته باشید آنگهی کافر به آن
چون است پس بینید حال کافران
هم شهادت داده باشد شاهدی
ز آل یعقوبش به مثل از واحدی
وآن بود معنای تورات و کتاب
کوست قرآن را مصدّق در صواب
حاصل از حق گر که باشد این کلام
هم بر او شاهد بود ابن سلام
کاندر اسرائیلیان او اعلم است
کاصل تورات این کتاب محکم است
نیستید آیا شما از گمرهان
مانده اندر تیه خذلان بالعیان
راه ننماید خدا بر ظالمین
واگذاردشان مگر در کفر و کین
گفته بعضی قصد از این شاهد که گفت
نیست جز موسی که با صدق است جفت
بوده او بر مثل این قرآن گواه
کوست تورات مکرّم از اِله
کرده تصدیق او به قرآن و رسول
اندر آن تورات با عدل و اصول
بعض گفت ار بود در اسلام خیر
ما بر آن بودیم راغب تر ز غیر
آمد آیت کاهل کفر اینسان کنند
طعن آنان کاهل دین و مؤمنند
که اگر ایمان بود بِه از کیش ما
کس بر آن سبقت نجست از پیش ما
چون به قرآن راه می نایافتند
زود پس گفتند قومی خودپسند
این دروغ کهنه است و مثل آن
گفته اند از افتراء پیشینیان
پیش از این قرآن به خلقان بُد امام
مر کتاب موسی فرخنده نام
بخشش دنیا و عقبی را سبب
وین کتاب آمد مصدّق در طلب
بر کتاب موسی و آیات او
هم به هر چه ز آسمان آمد فرو
بر لسان تازی از غیر عجم
تا کند انذار ارباب ستم
بر نکوکاران بشارت ده هم آن
در نجات از نار و ایصال جنان
ربّنا االله آنکه گفتند از یقین
ایستادندی پس اندر راه دین
حزن وخوفی نیست هیچ از بهرشان
آن گروهند اهل جنّت جاودان
بر جزای آنچه کردند از عمل
محض حبّ ذوالجلال لم یزل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.