وَ اَلَّذِی قٰالَ لِوٰالِدَیْهِ أُفٍّ لَکُمٰا أَ تَعِدٰانِنِی أَنْ أُخْرَجَ وَ قَدْ خَلَتِ اَلْقُرُونُ مِنْ قَبْلِی وَ هُمٰا یَسْتَغِیثٰانِ اَللّٰهَ وَیْلَکَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اَللّٰهِ حَقٌّ فَیَقُولُ مٰا هٰذٰا إِلاّٰ أَسٰاطِیرُ اَلْأَوَّلِینَ (۱۷) أُولٰئِکَ اَلَّذِینَ حَقَّ عَلَیْهِمُ اَلْقَوْلُ فِی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ اَلْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ إِنَّهُمْ کٰانُوا خٰاسِرِینَ (۱۸) وَ لِکُلٍّ دَرَجٰاتٌ مِمّٰا عَمِلُوا وَ لِیُوَفِّیَهُمْ أَعْمٰالَهُمْ وَ هُمْ لاٰ یُظْلَمُونَ (۱۹) وَ یَوْمَ یُعْرَضُ اَلَّذِینَ کَفَرُوا عَلَی اَلنّٰارِ أَذْهَبْتُمْ طَیِّبٰاتِکُمْ فِی حَیٰاتِکُمُ اَلدُّنْیٰا وَ اِسْتَمْتَعْتُمْ بِهٰا فَالْیَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذٰابَ اَلْهُونِ بِمٰا کُنْتُمْ تَسْتَکْبِرُونَ فِی اَلْأَرْضِ بِغَیْرِ اَلْحَقِّ وَ بِمٰا کُنْتُمْ تَفْسُقُونَ (۲۰)
و کسی که گفت مر والدینش را اف مر شمار دو تا را آیا وعده میدهد مرا که بیرون آورده میشوم و بتحقیق در گذشتند قرنها از پیش من و آن دو تا استغاثه میکردند بخدا وای بر تو ایمان آور بدرستی که وعده خدا حق است پس میگفت نیست این مگر افسانههای پیشینیان (۱۷) آنها آنانند که که ثابت شد بر ایشان سخن در امتانی که در گذشتند از پیش ایشان از جن و انس بدرستی که ایشان بودند زیانکاران (۱۸) و برای هر یک مرتبههاست از آنچه کردند و تمام میدهد ایشان را کردههاشان و ایشان ستم کرده نمیشوند (۱۹) و روزی که عرض کرده میشوند آنان که کافر شدند بر آتش بردید پاکیزههاتان را در زندگیتان در دنیا و تعیش کردید بآن پس امروز جزا داده میشوید عذاب خواری را بسبب آنچه بودید سرکشی میکردید در زمین بناحق و بسبب آنچه بودید که فسق میکردید (۲۰)
وآنکه گوید والدین خویش را
بر شما اُف باد یعنی ناسزا
وعده آیا می دهیدم از فسون
که پس از مردن ز قبر آیم برون
قرنها بگذشته پیش از من هزار
زنده وآنکه کس نشد در روزگار
استغاثه پس نمایند از خدا
تا نماید راه آن فرزند را
وَیلَکَ آمِنْ إنَّ وَعدَ االلهِ حَق
آنکه گوید این است قصۀ ماسبق
نیست جز افسانۀ پیشینیان
این گروهند از خلایق آن کسان
حق بر ایشان گشته قول اندر اُمم
که گذشته پیش از ایشان نیز هم
گشته واجب قول یعنی در عذاب
قول باشد حکم سابق بر عِقاب
پیش از ایشان بر پری و آدمی
گشته بود آن قول جاری خود همی
آن اُمم با این قریشی کافران
جملگی باشند ساعی در زیان
این دو فرقه هر یکی را رتبه ها
هست نزد حق به کردار و جزا
هم جزاهای عملهاشان تمام
بی ز استم بدهد آن ربّ الانام
یاد کن روزی که بر آتش شوند
عرضه کرده کافران خوار و نژند
خود شما بردید بهره در حیات
از حظوظ دنیوی وز طیّبات
صرف شهوت ها نمودید آن همه
بر شما ماند از حسابش مظلمه
نک جزاء یابید از رنج فزون
هم عَذَابَ الْهِونِ بِمَا تَستَکْبِرُون
زآن تکبّرها که ناحق در زمین
بودتان وز ترک فرمان این چنین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.