گنجور

وفایی مهابادی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۹

 

بشکست چو زلف سیه مشک فشان را

بشکست دگر رونق و بو، عنبر وبان را

در ابروت از عارش و مژگان به خیالم

یک جا نبود مهر و مه و تیر و کمان را

زلف تو بلای دل و خط، فتنه ی دل هاست

[...]

۱۰ بیت
وفایی مهابادی
 

وفایی مهابادی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۷۴

 

شنیدم کز وفایی لطف کردی یاد فرمودی

ز شاهی کم مبادت بنده ای را شاد فرمودی

به غمزه گر دلم بردی، به نازم باز دل دادی

جزاک الله، خرابم کردی و آباد فرمودی

پی تسخیر عالم خرق عادت جز تو کس ننمود

[...]

۱۰ بیت
وفایی مهابادی
 

وفایی مهابادی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۷۵

 

ای به مصر سودایت صد عزیز قربانی

رحم کن به یاد آور حال پیر کنعانی

نازنین دلی دارم عاشق پری‌رویی

از خدا نمی‌آید عاشقان برنجانی

دل ز حسرت رویت روز و شب همی نالد

[...]

۱۰ بیت
وفایی مهابادی