×
بلند اقبال » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۴ - دراحوال خود گوید
سوزد این طالعی که من دارم
نفرت از عمر خویشتن دارم
کاش تا روز حشر شب می بود
روز اگر این بود که من دارم
فلک از بسکه کین به من دارد
[...]
۵۰ بیت
بلند اقبال » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۶
یا رب از ظلم مشیرالملک خواری تا به کی
از تعدی های او افغان و زاری تا به کی
روز رفت و هفته رفت و ماه رفت و سال رفت
صبر تاکی تاب تا کی بردباری تا به کی
کافری باشد اگر گویم که مأیوسم ولی
[...]
۵۰ بیت
بلند اقبال » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۷ - در وصف حال افراسیاب بیگ فراشباشی مشیر الملک
کیست کز من رود بر باشی
گوید از همه هنر ناشی
تو نداری تمیز اینکه به رنگ
نخودی را شناسی از ماشی
نه تفاوت نهی به مشک ازپشک
[...]
۵۰ بیت