گنجور

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۳۷

 

کای باب زار بی‌کس مظلوم و مضطرم

ای شاه بی‌پناه و علمدار لشکرم

گفتم مکن شتاب و زمانی درنگ دار

تا جان خویش بهر تو در توشه آورم

رفتی و گوئیا که نبودی در این خیال

[...]

۱۴ بیت
صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۴۱

 

رفتی پدر تو تفته جگر از جهان دریغ

بگذشت آب دیده مرا از میان دریغ

رستن پس از تو نیست سزاوار حال ما

پایم از آنکه دست ندارم به جان دریغ

تحصیل جرعه ای نتوانستم از برات

[...]

۱۴ بیت
صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۹۸

 

ناکس نه درک خشم خدا از رضا کند

کی ترک اعتراض به امر قضا کند

پرواز چون تواند ازین دام مرغ دل

الا ز خوف بالی و بالی جدا کند

وجه حسینیش آنکه نه وجهه است در اصول

[...]

۱۴ بیت
صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۵

 

فلک زینب شد آخر بی برادر ز جفایت

درین ماتم زد اندر نیل معجر ز جفایت

به نی رفتش سر پاک ز جفایت

به خون آغشته پیکر خفته بر خاک ز جفایت

نگون افتاد بر خاک آسمانم ز جفایت

[...]

۱۴ بیت
صفایی جندقی