×
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۶
پرید رنگ من، از می چو گشت جانان سرخ
حذر کنند چو پوشید جامه سلطان سرخ
مکن برنگ زنان روز و شب لب از پان سرخ
که مرد لب نکند جز بزخم دندان سرخ
فریب رنگ حنا چون زنان مخور، که چو شمع
[...]
۱۹ بیت
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۰
تا به کی باشدت برای معاش
با قضا جنگ و، با قدر پرخاش!
خط بطلان مکش بحرف رضا
چین بر ابرو برای رزق مباش
سر نپیچد ز حرف خامه رقم
[...]
۱۹ بیت
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۵
یارب ز کهنه دیر جهان، وحشتم بده
وز مور و مار شور و شرش، نفرتم بده
از بهر گور، حسرت حسن عمل بس است
بر دولت جهان دل بی حسرتم بده
افگنده نفس، در گل و لای علایقم
[...]
۱۹ بیت
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - تجدید مطلع
ای نگاهت دیده آیینه دل را ضیا
گوشه ابروی لطفت، صیقل زنگ خطا
پیشت از خجلت بهم پیچید، زبان گفتگو
با زبان حال گویم، حال خود سر تا بپا
حالم این، کز درگه قربت بدور افتاده ام
[...]
۱۹ بیت