×
ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵
زهی در غمزه چون هاروت ساحر
به نور چهره همچون زهره زاهر
به چهره جسته ای آزار زهره
به غمزه برده ای بازار ساحر
جمالت عنصر حسن است و در حسن
[...]
۲۹ بیت
ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۴
شکر بارد همی از ناردانش
قمر تابد همی از گلستانش
شکر طعم و قمر نور است طبعم
همه ساله ز وصف این و آنش
کمر بر خیزران بسته ندیدی
[...]
۲۹ بیت
ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۰
نبید روشن و آواز رود و روی چو ماه
موکلان صبوح اند بامداد پگاه
از این سه دانه درافتند عاشقان در دام
وز این سه فتنه گرایند عاقلان به گناه
ز دام فتنه و بند گنه چه آگاه است
[...]
۲۹ بیت
ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قصاید » شمارهٔ ۱
رخ تو ارغوان باغ جان است
غم تو حلقه گوش جهان است
کلاه عشق تو بر فرق عقل است
شراب مهر تو در جام جان است
خیال بی غمی از چشم عالم
[...]
۲۹ بیت
ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قصاید » شمارهٔ ۳
چو روز برسر خود کرد قیرگون چادر
عروس شب رخ خود را نمود از معجر
ستاره بر فلک نیلگون میانه شب
چنانکه وقت سحرگه بر آب نیلوفر
زحل به سان یکی زنگی نهاده کلاه
[...]
۲۹ بیت