الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۵۵ - قتل داوود شامی به دست اخوص
وزین سوگران کرد اخوص رکاب
سوی کوه آتش بیامد چوآب
بزد برکمر بند داوود جنگ
بدانسان که بر گور، غژمان پلنگ
جدا کردش از پشت زین هیون
[...]
الهامی کرمانشاهی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳
سیاهکارتر از من کسی به دوران نیست
فزونتر از گنهم قطره های باران نیست
اگر به وهم نیاید فزونی گنهم
بدین خوشم که فزونتر ز لطف یزدان نیست
به هر چه می نگرم واله ی تو می بینم
[...]
الهامی کرمانشاهی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶
هرجای که رفتیم و به هرسو که دویدیم
غیر از تو در آیینهٔ آفاق ندیدیم
بس بادیه گشتیم و بدیدیم در آخر
تو همره ما بودی و بیهوده دویدیم
بیهوده نگشتی تو اسیر نگه ما
[...]
الهامی کرمانشاهی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷
با کاروان عشق تو چون همسفر شدم
پای هوا شکستم و ره را به سر شدم
بر کهربا ز جزع نشاندم عقیق ناب
چو لعل ز عشق تو خونین جگر شدم
دادم چو دل به ابرو [و] چشم سیاه تو
[...]
الهامی کرمانشاهی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹
در عشق اگر راهبری داشته باشی
آن نخل بلندی که بری داشته باشی
مشکن دل کس بی گنهی گر تو بخواهی
جا در دل صاحب نظری داشته باشی
نه چرخ برین را سپر از هم بشکافی
[...]