گنجور

 
۱
۲
۳
۱۲
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱

 

سروا سمنا صنوبرا شمشادا

یکبار به پرسش من ناشادا

ورنه ز غمت رو به بیابان آرم

سرگشته چو باد هرچه بادابادا

۲ بیت
مشتاق اصفهانی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲

 

لطفی بکس ای رشک پری نیست ترا

جز رسم و ره ستمگری نیست ترا

ماهی و سر مهر نداری بکسی

خورشیدی و ذره‌پروری نیست ترا

۲ بیت
مشتاق اصفهانی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳

 

یاران که در آغوش و کنارند مرا

وز بیم فراق خسته دارند مرا

تا رفته بخاک اگر سپارند مرا

آن به که روند و واگذارند مرا

۲ بیت
مشتاق اصفهانی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴

 

هرگز نبود ز شومی اختر ما

از باده عیش نشئه‌ای در سر ما

خون جگر و داغ دلست آنچه بود

چون لاله ز صاف و درد در ساغر ما

۲ بیت
مشتاق اصفهانی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵

 

اکنون که بود نشاط دل حاصل ما

آراسته ز اسباب طرب محفل ما

داریم بکف ز خاک یاران ساغر

پیمانه کند تا که ز مشت گل ما

۲ بیت
مشتاق اصفهانی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶

 

ای رشته بندگیت در گردن ما

هم از تو بود رو بتو آوردن ما

ما را بگنه مگیر از لطف که هست

زامید عطای تو گنه کردن ما

۲ بیت
مشتاق اصفهانی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷

 

فریاد ز طبع جرم زاینده ما

وز نفس به بد راه نماینده ما

رفت آنچه ز عمر ما به بدکاری رفت

آه ار گذرد چو رفته آینده ما

۲ بیت
مشتاق اصفهانی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸

 

شاها شاها جهان پناها شاها

سلطان سپهر دستگاها شاها

روز و شب من سیه شد از غم رحمی

تابان مهرامنیر ماها شاها

۲ بیت
مشتاق اصفهانی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹

 

از جام رقیب تا شدی مست و خراب

گردیده از این مگر که زد غیر بر آب

بردیده من ز اشک چو ساغر می

لبریز دلم ز خون چو مینای شراب

۲ بیت
مشتاق اصفهانی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰

 

یابم گرت از یاری کوکب امشب

کارم شود از تو عین مطلب امشب

رفتی ز برم صبح چو دیروز امروز

بازآ بسرم شام چو دیشب امشب

۲ بیت
مشتاق اصفهانی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱

 

کارم ز غمت همه خروش است امشب

نیشم در کام جای نوشست امشب

دوشم می وصل در قدح بود مرا

خون در قدح از حسرت دوشست امشب

۲ بیت
مشتاق اصفهانی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲

 

خاکم چو سپهر کینه‌جو خواهد ساخت

حق کار من از لطف نکو خواهد ساخت

مشت گل من بکار میخانه کند

گر جام نسازدش سبو خواهد ساخت

۲ بیت
مشتاق اصفهانی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳

 

عشق آمد و کاشانه جان و تن سوخت

از آتش او خانه مرد و زن سوخت

ابری برخواست ناگه و برقی جست

صدخانه بسیل رفت و صد خرمن سوخت

۲ بیت
مشتاق اصفهانی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴

 

دوشم که ز داغ دوریت جان میسوخت

جان در تنم از آتش هجران میسوخت

آن تاب و تبم بود که در دیر و حرم

بر من دل کافر و مسلمان میسوخت

۲ بیت
مشتاق اصفهانی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵

 

در باغ جهان که بس گل آشفت و بریخت

از شاخ گلی به بلبلی گفت و بریخت

بر گلبنی آشیانه مگذار کزو

هر لحظه هزار غنچه بشگفت و بریخت

۲ بیت
مشتاق اصفهانی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶

 

آنشوخ که خون مهربان یاران ریخت

وز تیغ جفا خون وفاداران ریخت

از خون بحریست کوی او بسکه بخاک

خون دل افکار دل افکاران ریخت

۲ بیت
مشتاق اصفهانی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷

 

خط تو که غم بجان غمخواران ریخت

آتش بدل سوخته یاران ریخت

آن ابر سیاهست که برگشته ما

اخگر همه جای قطره باران ریخت

۲ بیت
مشتاق اصفهانی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸

 

در بر معشوق و در قدح می چه خوش است

در گوشه بزم ناله نی چه خوش است

سرمست شدن بپای یار افتادن

پس گریه های‌های هی‌هی چه خوشست

۲ بیت
مشتاق اصفهانی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۹

 

آگه نتوانی چو شد از فطرت پست

زانگونه تو از حقیقت کار که هست

مگذار زمانی قدح باده ز دست

در بیخبری مرا چه هشیار و چه مست

۲ بیت
مشتاق اصفهانی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۰

 

در ظلمت جهل آمدن چون زالست

گر جرم کنم چرا کنی قدرم پست

ره تیره و من مست و صراحی دردست

پایم لغزید ناگه افتاد و شکست

۲ بیت
مشتاق اصفهانی
 
 
۱
۲
۳
۱۲
 
تعداد کل نتایج: ۲۲۲