گنجور

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » قالبهای نو » در نکوهش روزگار

 

آسمانت فتنه‌بار است و زمینت فتنه‌زار

دست زرعت تخم غم‌پاش است و تخم دل‌فگار

ای عجب! زین تخم‌کار و وااسف زآن تخم‌زار

تخم در دل ریخته، از دیده روید زارزار

وه ز تو ای زارع آزرم‌کار

[...]

۲۴ بیت
میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۱ - نمایندگان ریاکار

 

رند شیادی که دارایی وی

یک کت و شلوار و یک سرداری است

ریش بتراشیده، اسبیل از دو سوی

راست بالا رفته، کج دمداری است

گرچه او را نیست، دیناری به جیب

[...]

۲۴ بیت
میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » نمایشنامه » کفن سیاه » بخش ۹ - برگشت از بقعه به ده

 

جستم از جای و ندانم چه دگر پیش آمد

چه دگر بر سر این شاعر درویش آمد

آنقدر هست که یک مرتبه بر خویش آمد

پایم اندر روش، از شدت تشویش آمد

بدویدم همه جا، هر چه کم و بیش آمد

[...]

۲۴ بیت
میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » جمهوری نامه » بخش ۲ - مظهر جمهوری

 

من مظهر جمهورم‌، الدرم و بولدرم

از صدق و صفا دورم الدرم و بولدرم

من قلدر پر زورم‌، الدرم و بولدرم

مأمورم و معذورم‌، الدرم و بولدرم

من قائد جمهورم‌، الدرم و بولدرم

[...]

۲۴ بیت
میرزاده عشقی