گنجور

مجد همگر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶

 

تا دورم از جمال و رخ روح پرورت

بیخواب و بیخورم ز غم روی چون خورت

زنهار تا گمان نبری کز تو خالیم

دل نزد تست گرچه به تن دورم از برت

مندیش کز غم تو دل آزار گشته ام

[...]

۲۶ بیت
مجد همگر
 

مجد همگر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۹

 

بهشتی شد دگر عالم چو روی حور عین خرم

شده ست از باد عیسی دم چمن زائیده چون مریم

ز نوروز مبارک پی هزیمت شد سپاه دی

خوشا آواز نای ونی به زیر گلبن و طارم

چمن شد تازه چون مینو صبا شد دلکش و خوشبو

[...]

۲۶ بیت
مجد همگر
 

مجد همگر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۲

 

الامان الامار جان جهان

در دل خاک تیره شد پنهان

گشت امن و امان نهان از چشم

تا نهان گشت شخص امن و امان

کاخ و یوان کنید پر آتش

[...]

۲۶ بیت
مجد همگر
 

مجد همگر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۳

 

اکنون که یافت دهر کهن خلعت نوی

نو گشت باغ و راغ ز تمثال مانوی

بلبل نوای باربدی برکشید و باز

بر کف نهاد لاله می و جام خسروی

در پهلوی چکاوک ترکی زبان نشست

[...]

۲۶ بیت
مجد همگر