ای عنبرین فضای صفاهان ز من درود

بر خاک مشکبیز تو و آب زنده رود

بر ریگهای پر در و یاقوت و بهرمان

بر خاکهای پر گل و نسرین و آبرود

بر آن ستوده کاخ سلاطین که دیرگاه

[...]

آفرین باد بر سروش الملک

که از او عاطل است هوش الملک

گر بدینسان حساب پردازد

سوی گردون رود خروش الملک

نه بتنها منم درین خلوت

[...]

حبذا نقشی که بنمود آشکارا

میر خضر آساز کلک چون مسیحا

میرزین العابدین نقاش ایران

کش همی خوانند مردم میر آقا

آنکه کلکش ناسخ ارژنگ مانی

[...]

ساری پی دانه سیر می کرد

در دامن کوهسار و هامون

ناگه تله ای بدید در دشت

با قامت گوژ و پشت وارون

گفتش الف قدت چرا شد

[...]

ای مجیرالسلطنه از سعدالملک

دفتری دارم ز سر تا پا گله

گر بگوئی بنده را کز دامنم

دست برکش چون نیم او را لله

پاسخت این است کاندر شرع ما

[...]

در طرب آئید مهان مجلس ملی شده باز

سینه سینای جهان طور تجلی شده باز

بیایید بیایید که انده سپری شد

صف باغ و صف راغ پر از حور و پری شد

یارب این مجلس ما خوب شود

[...]

بزن ای دلبر هر هفت کرده

نوای دوستی را هفت مرده

مفاعلین مفاعلین مفاعیل

هزج آغاز کن در هفت پرده

سروده و ستروع آهنگ است پرده

[...]

رخ برافروخت همچو آیینه

آن پری پیکر سمن سینه

پس ز بحر خفیف باز آورد

این گهرها درون گنجینه

فاعلاتن مفاعلن فعلن

[...]

چو بشنید بانو چنین داستان

بدو گفت احسنت ایا پهلوان

که گشته است گیتی به ما ترشرو

ببرد است دندان بخونمان فرو

بداندیش را بخت رام آمده است

[...]