فضولی » دیوان اشعار فارسی » مقطعات » شمارهٔ ۵
ای ظریفان روم شکر کنید
که فلک داده است کام شما
با شما نیست نسبتی ما را
هست برتر ز ما مقام شما
ما غلامان ماه رویانیم
[...]
فضولی » دیوان اشعار فارسی » مقطعات » شمارهٔ ۱۱
بر امید راحت دنیا مکش بسیار رنج
زانکه این مقصد برون از کارگاه خلقت است
بر نبی شد عرض هر معنی که صورت بسته
معنی راحت همانا معنی بی صورت است
این مقرر شد که هرگز نیست راحت در جهان
[...]
فضولی » دیوان اشعار فارسی » مقطعات » شمارهٔ ۱۳
آفرین بر منعمی کز بهر اظهار ثنا
فیض توفیق سخن ما را میسر کرده است
ملکهای بی حد اصناف نظم و نثر را
جمله بر تیغ زبان ما مسخر کرده است
نیست از تکرار الفاظ سخن ما را ملال
[...]
فضولی » دیوان اشعار فارسی » مقطعات » شمارهٔ ۱۴
ای که داری خرد بدان که ترا
با دو کس اختلاط دشوارست
اول آن کس که نیست طالب تو
از تو و دیدن تو بیزارست
دوم آن کس که دیدن او نیست
[...]
فضولی » دیوان اشعار فارسی » مقطعات » شمارهٔ ۱۶
ای که از جهل مقید شده بر صورت
این صفت در روش اهل خرد بی معنیست
هر که شد واله صورت بهوای دل خود
هیچ گه ملتفت معرفت معنی نیست
هست طفلی که بتعلیم معلم ز کتاب
[...]
فضولی » دیوان اشعار فارسی » مقطعات » شمارهٔ ۲۰
دام دردست و بلا دایره قید جهان
عارف آنست کزین دایره بیرون باشد
همه عمر براحت گذراند اوقات
فارغ از دغدغه گردش گردون باشد
نه در آن فکر که آیا چه کنم چون سازم
[...]
فضولی » دیوان اشعار فارسی » مقطعات » شمارهٔ ۲۲
سخن من بسیست در عالم
جز بد او عدو نمی بیند
هر نکویی که هست در نظمم
دوست می بیند او نمی بیند
بی تکلف عدوی من کور است
[...]
فضولی » دیوان اشعار فارسی » مقطعات » شمارهٔ ۳۹
از سخن خوانی کشیدم پیش اهل روزگار
ذوقهای گونه گون در وی ز انواع نعم
نیستم شرمنده هر مهمان که آید سوی من
خواه از ترک آید و خواه از عرب خواه از عجم
هر که باشد گو بیا و هر چه باید گو ببر
[...]
فضولی » دیوان اشعار فارسی » مقطعات » شمارهٔ ۴۳
وقت سحر سوی چمن انداختم گذر
تا رفع گردد از گل و سبزه ملال من
چون پا بروی سبزه نهادم بطعنه گفت
کای بی خبر نه مگر آگه ز حال من
گر پایمال تو شده ام کم مبین مرا
[...]