گنجور

سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - در مدح بهرام شاه هست

 

باد آتش بار چون از روی دریا در شود

خاک پژمرده ز آب زندگانی تر شود

گه چو یوسف شاهدی از چاه بر تختی رود

گه چو آدم صورتی از خاک جاناور شود

یک قدم روید گیاهی را و با صد جان بود

[...]

۳۰ بیت
سید حسن غزنوی
 

سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۷ - در مدح محمود بن محمدخان خواهر زاده سلطان سنجر گوید

 

فسانه گشت بیک بار داستان کرم

بریده شد پی حاجت ز آستان کرم

برون ز قبه میناست بارگاه وفا

ورای خانه عنقاست آشیان کرم

ز بار هر خس بگسست بارگی هنر

[...]

۳۰ بیت
سید حسن غزنوی
 

سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۳ - در مرثیه جمال الدین احمد قاضی سراید

 

ای دلت بی خبر از مملکت عالم جهان

چیست چندین هوس از بهر سپنجی زندان

پای در گل شده چون سرو چه باشی آزاد

با دل سوخته چون لاله چه باشی خندان

زنده از باد مشو بیهده چون شیر علم

[...]

۳۰ بیت
سید حسن غزنوی
 

سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱۶ - در مدح نجیب الملک پسر وی گوید

 

در ده می سوری که در سور گشادند

درهای طربخانه معمور گشادند

نقش قدح لاله سرمست ببستند

راه نظر نرگس مخمور گشادند

از شعله می آینه ماه ببستند

[...]

۳۰ بیت
سید حسن غزنوی