×
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - در مدح نصیرالملة والدین ناصرحسین فرماید
چو عزم کردم سوی سفر برأی صواب
بریده گشت امیدم ز صحبت احباب
بدان امید که بهتر شود مگر کارم
به من رسید هزاران هزار رنج و عذاب
گهی چو مور بکوشیدم از پی اخوان
[...]
۲۵ بیت
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۴ - در مدح حسن بن احمد گوید
گاه آن است که طفلان چمن
اندر آیند چو عیسی به سخن
گه گشایند دهان از لاله
گه نمایند زبان از سوسن
مددی از دم عیسی است نسیم
[...]
۲۵ بیت
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۲ - در مدح سلطان سعید علاء الدنیا والدین از مکه به غزنین فرستاد
هرگز بود که باز ببینم لقای شاه
شکرانه در دو دیده کشم خاک پای شاه
هرگز بود که بر من سرگشته غریب
چون روی شاه خوب شود باز رای شاه
هرگز بود که باز چو بلبل نوازم
[...]
۲۵ بیت
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۲ - در مدح خاقان محمود خان گوید
ای گوهر مطهر مردی و مردمی
اصل تو کان گوهر مردی و مردمی
در جنگ و صلح رستم میدان و مجلسی
در کین و مهر حیدر مردی و مردمی
دارد دل تو نور ز ایمان و معرفت
[...]
۲۵ بیت