×
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - سلطان سنجر را بدین قصیده مدح کند
توقیع خداوند جهان نقش ظفر باد
هر دم که زند مایه صد عمر دگر باد
چون بخشش تو آیت احسان علی گشت
بخشایش او غایت انصاف عمر باد
چون عقل همه گرد معانیش طواف است
[...]
۱۹ بیت
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۸ - در تهنیت صحت ملکزاده خسروشاه گوید
ای بخت بده مژده که برخاست به یکبار
از گوهر شمشیر خداوندی زنگار
ای خلق بنازید که بار دگر آمد
فرخنده نهال چمن دولت پربار
دلشاد بخندید که از مطلع امید
[...]
۱۹ بیت
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۶ - هم در مدح بهرام شاه گفت در شکارگاه
ناگاه چو بشنید شهنشه خبر شیر
فرمود که تازید سبک بر اثر شیر
چندانکه خبر گشت یقین شاه ز مرکب
بر پیل شد و کرد چو شاهان خطر شیر
خود شاه در این بود که در لشکر منصور
[...]
۱۹ بیت
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۷
از گریه اگر یکدم سربر کنمی من
چون شمع بسی آتش بر سر کنمی من
من دست نیارم به سر زلف تو بردن
ورنه همه آفاق معطر کنمی من
گر چشمه نوشت دهدی آب حیاتم
[...]
۱۹ بیت