گنجور

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱

 

زهی سر بر خط فرمان تو افلاک و ارکان را

چو چابک دست معماری است لطفت عالم جان را

ز ابر طبع لؤلؤ بخش و باد لطف تو بوده

به روز مفلسی بنشانده‌ای دریا و عمان را

تو کوه گوهری در ذات و من هرگز ندانستم

[...]

۱۶ بیت
اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳ - تاسف از جوانی و یاد از گذشته

 

وداع و فرقت احباب و یاد عهد شباب

دیار عمر امیدم، خراب کرد خراب

ز یاد این، رخ زردم در آب گشت غریق

ز داغ آن، دل ریشم بر آتش است کباب

سرشک، خون روان دل من است ولیک

[...]

۱۶ بیت
اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۹ - تاسف از درگذشت سیف الدین سنقر همدانی معروف به خمار تکین

 

نمی توان بسر سرّ روزگار رسید

که خانه بسته در است و نظر شکسته کلید

سپید گشت چو چشم شکوفه چشم امل

که در بهار فراغت گلی شکفته ندید

بر این چهار چمن خنده ی چو غنچه که زد

[...]

۱۶ بیت
اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۳ - مدح علاءالدوله فخرالدین عربشاه پادشاه کهستان - مطلع چهارم

 

دوش چو برد آفتاب دست به تیغ یمان

کرد سحر ترکتاز بر سپه زنگیان

چرخ ربیعی لباس خواست که در سر کشد

بافته بود آفتاب چادر زرد خزان

کسوت عباسیان محتسب دیده را

[...]

۱۶ بیت
اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲ - لغز

 

بر دَوَد چون سمندراز آتش

بگذرد چون سفینه از دریا

هر دو دست وی از جنوب و شمال

هر دو پای وی از نسیم و صبا

رنگ در کوه و شیر در بیشه

[...]

۱۶ بیت
اثیر اخسیکتی