گنجور

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۴ - در مدح ابوالیسر سپهدار اران

 

هرکه او را میل خاطر سوی ارزانی بود

او برنج و خواری ارزانی و ارزانی بود

من بچشم یار از آن خوارم که ارزان یافتست

چون ببینی خواری هرچیز ز ارزانی بود

بر جفای صد شبش ناید پشیمانی شبی

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - در مدح امیر ابراهیم بن حسن

 

شاهی که روی او چو به مهتاب تاب داد

در گنبد تن از اسباب باب داد

سیماب فضل او چو بشخص عدو رسید

دشمن ز خون سینه بسیماب آب داد

هر روز رزم خنجر او بی کران بود

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲ - مسمط در مدح امیر شمس الدین

 

شده پاک از بدی میر ممجد

گشاده دست و منصور و مؤید

تنش صافی تر از جان محمد

بدو دین محمد شده مؤکد

چو تاج الملک با تیغ مهند

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - در مدح ابونصر محمد ( مملان )

 

با آن نبرد هیچکس از ماء معین نام

با این نکند هیچکس از خلد برین یاد

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - در مدح ابونصر محمد ( مملان )

 

در هفتم مرداد بپیروزی موجود

بگذار به پیروزی سیصد مه مرداد

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - در مدح ابونصر محمد ( مملان )

 

از آب روان آن همه ماننده دجله

از نقش و نگار این همه چون حله بغداد

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - در مدح ابونصر محمد ( مملان )

 

پیش کف کافیش چه سنگست و چه یاقوت

پیش شل هندیش چه مومست و چه پولاد

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - در مدح ابونصر محمد ( مملان )

 

این را همه دیبا و پرند آمده پوشش

آن را همه ار زیز و رخام آمده بنیاد

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - در مدح ابونصر محمد ( مملان )

 

هم مردی و هم رادی و همدانش و هم دین

هم بخشش و هم کوشش و هم دولت و هم داد

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - در مدح ابونصر محمد ( مملان )

 

آرایش این تابان چون چهره شیرین

فواره آن باران چون دیده فرهاد

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - در مدح ابونصر محمد ( مملان )

 

بی بد به زیاد آنکه دلش نیک تو خواهد

در غم بزیاد آنکه دلش نیست ز تو شاد

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - در مدح ابونصر محمد ( مملان )

 

چون رأی ملک روشن و چون طبع ملک خوش

چون دولت شه محکم و چون ملک شه آباد

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - در مدح ابونصر محمد ( مملان )

 

خورشید همه میران بونصر محمد

کایزد همه فرهنگ و همه فضل بدو داد

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - در مدح ابونصر محمد ( مملان )

 

با هوش دل پیران با داد جوانان

هرگز نبود خلق بدین هوش و بدین داد

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - در مدح ابونصر محمد ( مملان )

 

بادست تو دینار بود خوارتر از خاک

با تیغ تو پولاد بود نرم تر از لاد

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - در مدح ابونصر محمد ( مملان )

 

روی تو روان پرور و رای تو دل آرای

آباد بر این روی و برین رای تو آباد

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - در مدح ابونصر محمد ( مملان )

 

گیتی چو نیام است و تواش باشی شمشیر

عالم چو عروس است و تواش باشی داماد

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - در مدح ابوالحسن علی لشکری در عید اضحی

 

دل زبون دارم ز مهر رویت ای ماه آنچنانک

دشمنان دارند جان از بیم شاه شیر بند

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - در مدح ابوالحسن علی لشکری در عید اضحی

 

شرم بردار از میان و جام می بر دست گیر

بند بگشا از میان و لب ز خندیدن مبند

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - در مدح ابوالحسن علی لشکری در عید اضحی

 

خسرو توران و ایران میر میران بوالحسن

آن چو خسرو بر سریر و آن چو بهمن بر سمند

قطران تبریزی
 
 
۱
۲
۳
۵
sunny dark_mode