گنجور

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - در مدح ابوالمظفر فضلون

 

به هر چیزی بود خرسند هرکش قدر بی بالا

به هفت اقلیم نپسندد کسی کَش همتی والا

ز خاک و باد و آب، آتش شرف دارد فزون زیرا

که چون باشد سوی پستی بود میلش سوی بالا

ندارد هیچ مخلوقی بعالم قدرت خالق

[...]

۴۷ بیت
قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶ - در مدح ابوالهیجا منوچهر بن امیر اجل ابو منصور و هسودان

 

تا فزون شد مهر و بالا رفت مهر اندر هوا

عاشقان را بر بتان بفزود مهر اندر هوا؟

مشک ساید هر زمانی بر هوا باد از زمین

در ببارد بر زمین هر ساعتی ابر از هوا

چون بهم در عقیقین گشته با مینا رفیق

[...]

۴۷ بیت
قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸ - در مدح ابوالخلیل جعفر

 

سرخ‌گل بشکفت وزو شد باغ و بستان با‌بَها

خلد بگشاده است گویی سوی بستان باب‌ها

بید را از باد بالش سرو را از آب کش

مرغ را از لاله بستر مرغ را از نم نما

شاخ گل گشته دو تا چون عاشقان از بار هجر

[...]

۴۷ بیت
قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۶ - در مدح ابومنصور

 

رخ چو لاله شکفته بر گل سور

زلف چون میغ در شب دیجور

یابد از رنگ آن‌، بهار بها

خیزد از بوی این‌، بخار بخور

ویل کرده بر غم رنج مرا

[...]

۴۷ بیت
قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۲ - در مدح ابونصر مملان

 

یاقوت سرخ شد ز می از ابر در بار

شاخ درخت دارد یاقوت و در بار

چون بربط نواخته و چنگ ساخته

قمری و فاخته بخروشند بر چنار

گل بر زمین بخندد مانند روی دوست

[...]

۴۷ بیت
قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۴ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر

 

یافت زی دریا دگر بار ابر گوهر بار بار

باغ و بستان یافت دیگر ز ابر گوهر بار بار

چونکه از باریدنش هر دم زمین خرم شود

بر زمین گوهر ز چشم خویش گوهر بار بار

هرکجا گلزار بود اندر جهان گلزار شد

[...]

۴۷ بیت
قطران تبریزی