گنجور

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۷

 

خسروا! دور فلک سخره فرمان تو باد

طاق گردون گرهی از خم ایوان تو باد

آفتابی که جهان غرقه احسان وی است

جای آسایش او سایه احسان تو باد

جرم مه را که چو نعلی است در آتش هر مه

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۲

 

ای شاه! یاور تو درین غم خدای باد

طبع تو شاد و تیغ تو عالم‌گشای باد

هر جا که رخت جاه و جلال تو افگند

آنجای عیش خانه و دولت سرای باد

این رنج دل که در تو رسید از قضای حق

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۶

 

ای شخص تو نشانه تیر محن شده

روحت به بارگاه صفا مرتهن شده

بی روی تو گرفته شکن روی آفتاب

وز رفتن تو سخن بی شکن شده

ببرید بند کیسه عمرت به دست قهر

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۷

 

ای که موج سینه تو غوطه دریا دهد

پرتو طبعت فروغ عالم بالا دهد

گر ضمیر غیب دان تو براندازد تتق

بس که تشویر عروس قبه خضرا دهد

مجیرالدین بیلقانی