ای شخص تو نشانه تیر محن شده
روحت به بارگاه صفا مرتهن شده
بی روی تو گرفته شکن روی آفتاب
وز رفتن تو سخن بی شکن شده
ببرید بند کیسه عمرت به دست قهر
این چرخ همچو کاسه همه تن دهن شده
من در غم تو زخمه ناهید سوخته
ناهید در عزای تو بربط شکن شده
دیدی که چرخ خاسته ننشست تا ندید
بر قامت تو خلعت سلطان کفن شده
از بهر هفته تو شهاب و اثیر و نسر
مرغ و تنور تافته و بابزن شده
ای در حریم حضرت خاصان ز طبع پاک
برده سخن به تحفه واینجا سخن شده
در باغ روزگار گیا دیده جفت زهر
چون لاله رخ نموده و زود از چمن شده
رفت آن به زیر دامن شب تا به وقت صبح
من با تو در میانه یک پیرهن شده
سر رشته رضای خدایت به دست باد
ای پای برگرفته! و از دست من شده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به غم و اندوه ناشی از از دست دادن یک عزیز اشاره دارد. شاعر به احساسات خود درباره این فقدان پرداخته و نشان میدهد که چگونه نبود آن شخص بر زندگیاش تأثیر گذاشته است. او به زیبایی و پاکی روح آن عزیز اشاره میکند و از تغییراتی که در اطرافش به خاطر این فقدان ایجاد شده، سخن میگوید. در نهایت، شاعر احساس تنهایی و دلتنگیاش را ابراز کرده و به ارتباط عمیق خود با آن فرد اشاره میکند.
هوش مصنوعی: ای انسان، تو نشانهای از تیر درد و غم هستی و روح تو در سرای پاکی و صفا اسیر شده است.
هوش مصنوعی: بدون دیدار تو، نور آفتاب زائل شده و با رفتن تو، سخنان در دل بیروح و بیمحتوا گشتهاند.
هوش مصنوعی: زندگیات را با غضب این دنیا ببر و مانند یک کاسه، تمام وجودت به آنچه درونش است وابسته شده است.
هوش مصنوعی: من به خاطر غم تو دلم شکسته و سازم هم مثل قلبم در اندوه تو دچار آسیب شده است.
هوش مصنوعی: آیا توجه کردی که زمان هرگز توقف نکرد تا زمانی که پوشش سلطنتی تو که به رنگ کفن درآمده را ببیند؟
هوش مصنوعی: برای تو که هفتهها را جشن میگیری، ستارهها و پدیدههای آسمانی و حتی نازکترین پرندهها و تنورهای داغ مشغول کار شدهاند و همه چیز به تلاطم افتاده است.
هوش مصنوعی: ای کسی که در حریم خاصان و اهل معرفت قرار داری و با زبانی پاک و دل صاف سخن میگویی، اینجا کلام به عنوان یک هدیه ارائه شده است و سخن به حقیقت و معنا رسیده است.
هوش مصنوعی: در باغ زندگی، گلهایی مانند لاله ظاهر میشوند که زهر را به همراه دارند و خیلی زود از چمن جدا میشوند.
هوش مصنوعی: در شب، آن شخصی که در دل من بود، به زیر دامن شب رفت و تا صبح من با او ارتباطی نزدیک داشتم، در حالی که هر دو در یک لباس بودیم.
هوش مصنوعی: ای پای بر افراشته، تو که سر رشته خیر و رضای خدا در دستان باد است! دیگر از کنترل من خارج شدهای.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آفاق در مصیبت او ممتحن شده
این مرگ باعث الم مرد و زن شده
ای تشنه لب سرت ز چه دور از بدن شده
غسلت ز خون و، گرد و غبارت کفن شده
جسم تو پاره پاره به روی زمین ولی
بر نی سرت نظارهٔ هر مرد و زن شده
تو حشمت الهی و ز بیداد اهرمن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.