×
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱
مژده ای دل هان که ما را مژده جان آمدهست
وز نسیم صبح بوی زلف جانان آمدهست
تن مزن ای دل! بزن دستی و جان را برفشان
زانکه این خوش مژده در دل از ره جان آمدهست
نیم شبخیزان دولت جوی را اندر مشام
[...]
۴۹ بیت
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲
این نادره بین باز کز ایام بر آمد
در باغ جهان شاخ حوادث ببر آمد
وین بلعجبی ها که برین مهره خاکی است
از حقه گردون مشعبد بدر آمد
بگرفت سرا نگشت به دندان فلک، از عجز
[...]
۴۹ بیت
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۴
ز تاب زلف تو ای آفتاب روحانی
به مشگ سوده در آمد هزار ارزانی
مهی به حسن ازین روی آفتاب نهاد
چو سایه پیش تو بر خاک تیره پیشانی
جهان خوبی از آن خواندمت که همچو جهان
[...]
۴۹ بیت