گنجور

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵

 

ز دور جنبش این چرخ سیمگون سیما

چو سیم و زر شده گیر اشگ ما و چهره ما

چو زر و سیم شود اشگ این و چهره آن

که هست بسته این چرخ سیمگون سیما

مشعبدیست فلک مهره دزد و حقه تهی

[...]

۴۲ بیت
مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲

 

روز بس خرم و موسم ز همه خوبترست

عید فطرست که عالم همه پر زیب و فرست

باز در مهد شرف کوکبه عید رسید

موکب عشرت و شادی و طرب بر اثرست

شاهد عید که آنرا مه نو می خوانند

[...]

۴۲ بیت
مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۸

 

هر صبح بین از قرص خور بر چرخ زیور سوخته

ز آهوی ماده است ای عجب بزغاله نر سوخته

سلطان گردون تاخته تیر از کمان انداخته

صید از بریحه ساخته وز صید حنجر سوخته

یعنی که خور رفت از علو در جدی چون دف دو رو

[...]

۴۲ بیت
مجیرالدین بیلقانی