گنجور

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸

 

رخش امل متاز که ایام توسن است

کار عدم بساز که رحلت معین است

بر خاک عاشقی پی او بر مگیر هان

زیرا رقیب بر ره و معشوق دشمن است

امروز جای پاک درین خاکدان که یافت؟

[...]

۲۱ بیت
مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰

 

پرده مستان نواخت زخمه باد سحر

باده ده ای عشق تو همچو سحر پرده در

دایره بزم را نقطه چو از خال تست

ساغر تا خط بیار سر ز خط ما مبر

مردمیی کن به شرط از پی ما پیش از آنک

[...]

۲۱ بیت
مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵۵

 

قسم به واهب عقلی که پیش علم قدیم

یکی است چشمه خورشید و سایه عنقاش

زمین شود ز یکی امر او چو سایه چاه

در آبگون قفس این آفتاب آتش پاش

که هست طمع جمال آفتاب تأثیری

[...]

۲۱ بیت
مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۸۴

 

بلند بختا با بختیان همت تو

گرفت بخت سخن تازگی و برنایی

جهان پیسه اگر بیسراک مست شود

ز بار خود تو عاجز شود به تنهایی

به گردن شتر اندر شراب زربخشی

[...]

۲۱ بیت
مجیرالدین بیلقانی