گنجور

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳

 

چو از زلف شب باز شد تاب‌ها

فرو مرد قندیل محراب‌ها

سپیده‌دم، از بیم سرمای سخت

بپوشید بر کوه سنجاب‌ها

به میخوارگان ساقی آواز داد

[...]

۱۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴

 

غرابا مزن بیشتر زین نعیقا

که مهجور کردی مرا ازعشیقا

نعیق تو بسیار و ما را عشیقی

نباید به یک دوست چندین نعیقا

ایا رسم و اطلال معشوق وافی

[...]

۱۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸

 

آمد شب و از خواب مرا رنج و عذابست

ای دوست بیار آنچه مرا داروی خوابست

چه مرده و چه خفته که بیدار نباشی

آن را چه دلیل آری و این را چه جوابست

من جهد کنم بی‌اجل خویش نمیرم

[...]

۱۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲

 

سپیده‌دم که وقت کار عامست

نبیذ غارجی رسم کرامست

مرا ده ساقیا جام نخستین

که من مخمورم و میلم به جامست

ولیکن لختکی باریکتر ده

[...]

۱۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۳ - در وصف نوروز و مدح خواجه احمدبن عبدالصمد وزیر

 

نوروز روز خرمی بیعدد بود

روز طواف ساقی خورشید خد بود

مجلس به باغ باید بردن، که باغ را

مفرش کنون ز گوهر و مسند زند بود

آن برگهای شاسپرم بین و شاخ او

[...]

۱۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۲ - در مدح ابوالحسن عمرانی

 

صنما! گرد سرم چند همی‌گردانی

زشتی از روی نکو زشت بود گر دانی

یا بکن آنچه شب و روز همی وعده دهی

یا مکن وعده هر آن چیز که آن نتوانی

از حد و غایت نافرمانی در مگذر

[...]

۱۱ بیت
منوچهری