×
فرخی یزدی » دیوان اشعار » دیگر سرودهها » شمارهٔ ۱ - مسمط
شبِ دوشین که شبی بود شبیهِ شبِ قدر
همچو نوروز درآمد ز در آن سمینصدر
ابرویش بود به رخ همچو هلالی درِ بدر
بر خَدَش زلف چو آویخته صدقی با عذر
در خطش لعل چو آمیخته سَم با تریاق
[...]
فرخی یزدی » دیوان اشعار » دیگر سرودهها » شمارهٔ ۴ - مسمط وطنی
عیدِ جم شد ای فریدونخو بت ایرانپرست
مستبدی خوی ضحاکی است این خو نِهْ ز دست
حالیا کز سَلْم و تور انگلیس و روس هست
ایرجِ ایران سراپا، دستگیر و پایبست
بِهْ که از راهِ تمدن ترک بیمهری کنی
[...]
فرخی یزدی » دیوان اشعار » دیگر سرودهها » شمارهٔ ۶ - مسمط ذوقافیتین
چند سازی فصل گل در ساحت مشکوی کوی
خیز و کن در باغ ای ماه هلال ابروی روی
در کنار جوی جا با قامت دلجوی جوی
کز شمیم مو دهی بر سنبل شب بوی بوی
وز نعیم روبری از سوری شبرنگ رنگ
[...]
فرخی یزدی » دیوان اشعار » دیگر سرودهها » شمارهٔ ۸ - مسمط بهاریه
تا کیومرث بهار آمد و بنشست به تخت
سر زد اشکوفه سیامکسان از شاخ درخت
غنچه پوشیده چو هوشنگ زمردگونرخت
بست طهمورث بر دیو محن سلسله سخت
جام جمشید پر از باده کن اکنون که ز بخت
[...]