×
سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۱
در حریم دل من شمع شب افروز تویی
چمن و باغ بهار من و نوروز تویی
چاک زد سینه ام ابرو چو به مژگان گفتم
ای سیه تاب مگر ناوک دلدوز تویی
کیست دایم که به آن گوش سخن می گوید
[...]
![سعیدا](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saeeda.gif)
سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۲
واقف از زاده و نزاده تویی
«عالم الغیب و الشهاده» تویی
عاشقان را تو می کنی سرمست
طرب افزای جام باده تویی
شهسواران به قوت تو سوار
[...]
![سعیدا](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saeeda.gif)
سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۳
دل برده است چشم قتال جنگجویی
خورشیدوضع و مهرو چون باده تندخویی
منع مدام زاهد دارد دوام تلخی
یا حرف تلخ بهتر یا می در این چه گویی؟
رمزی است نشئهٔ می، پندم به گوش خود گیر
[...]
![سعیدا](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saeeda.gif)