گنجور

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۲۴ - داستان ایران و ایرانیان گوید که با هم مکدر داشتند اوشان را

 

کنون داستانی ز ایرانیان

شنو تا بگویم به روشن‌روان

ز گُردان ایران و بانو گشسب

به میدان دانش بتازید اسب

به میدان دانش سواری کنم

[...]

۷ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۶۴ - سؤال کردن فرامرز(و) پاسخ دادن برهمن

 

دگر گفت کای نامور مرد شنگ

شنیدم به گیتیست پنهان نهنگ

نه پیدا به مرد است و همراه مرد

دوان مرد او درپی آید چو گرد

شب و روز تازان و در پی دوان

[...]

۷ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۷۴ - جواب دادن فرامرز

 

که این کوه نبود بجز آدمی

کجا اصل دارد ز خاک و زمی

همان نرگسش چشم و گل هست روی

همه بوستان سنبلش هست موی

دلش خسرو و دست جنگی سپاه

[...]

۷ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه