سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۲۰ - گفتار اندر خواستگاری کردن پادشاهان هندوستان برای بانو گشسب ونامه نوشتن ایشان برای زال زر
زبانو بگویم یکی داستان
زگفتار بیدار دل داستان
که هر روز بودی به عیش و شکار
نبودش به غیر از شکار هیچ کار
وزآن روی بشکفته چون گلستان
[...]
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۲۶ - شراب خوردن پهلوانان ایران در پیش کیکاوس و بدمستی کردن
سخن رفت از بانوی ماه وش
به وصفش دهان هرکسی کرد خوش
ز زلف و رخ و خال و ابروی او
وزان نرگسان چشم و ابروی او
زقدش که بد سرو را پا به گل
[...]
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۴۲ - آمدن فرامرز در غار و دیدن گنج نوش زاد بن جمشید و سرگذشت آن
در آن گه که برشد خروش خروس
برآمد یکی چهره سندروس
به شادی فرامرز یل شد سوار
به پیش اندرون بیژن نامدار
درآمد در آن غار تار ارجمند
[...]
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۵۴ - جنگ کردن فرامرز با سنورگرگ و کشتن فرامرز، سنور گرگ
برون رفت زان پس به جنگ سنور
نمودند آن جای او را ز دور
خود و بیژن گیو با گستهم
برفتند گرگین میلاد هم
بدان تیغ بالا سپاه انجمن
[...]
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۶۸ - سخن گفتن دستور کید، فرامرز را
بشد پیر دستور و بوسید تخت
تنی دید بر تخت همچون درخت
ستایش کنان گفت کای نیک پی
ز چرخش غمی نیست کاوس کی
که چون تو کمر بسته ای تخت او
[...]
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸۶ - لشکر کشیدن طورگ به جنگ فرامرز
تو را میهمانی کنم گرز و تیغ
به تو تیر بارم چو باران ز میغ
چو کاهو از آن جایگه گشت باز
به تیزی بپیمود راه دراز
طورگ دلاور برآراست کار
[...]
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۴۴ - رفتن فرامرز به سوی باختر و پراکنده شدن لشکر ایرانیان در کشتی از یکدگر
چو آمد از آن مرز و کشور به در
عنان کرد پیچان سوی باختر
ز خشکی از آن پس به دریا رسید
یکی بی کران ژرف دریا بدید
که پیوسته بود او به دریای چین
[...]