گنجور

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۳۵ - این چند سخن در باب شکایت روزگار هنگام پیری خود گوید

 

چو سالم بشد سی و شش این زمان

زپیری رسیده به سر مر زبان

زباد خزانی رخم زرد شد

گل ارغوان رخم گرد شد

بنفشه سمن گشت گل شد تهی

[...]

۱۹ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۴۹ - رزم فرامرز با اروند شاه و گرفتار شدن اروند شاه به دست فرامرز

 

یکی نیزه در مشت گرشاسبی

خدنگی به پیکان تهماسبی

بدو شست پیوست و چپ راست کرد

همان راست خم شد زیروی مرد

بزد تیر بر سینه اسب شیر

[...]

۱۹ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۵۵ - سؤال کردن فرامرز از پیر برهمن

 

چو دیدش فرامرز کان فره مند

سخن گفت زین گونه با وی بلند

به پاسخ بدو گفت دانای راز

که درتن نباشد جهان دراز

بدو گفت کای پیر آموزگار

[...]

۱۹ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸۳ - سؤال کردن فرامرز از پیر برهمن در آخر کار و هویدا کردن دین

 

یکی عقد گوهر بخواهم گشود

تو را داستانی بخواهم نمود

بگویی که از گنبد تیزگرد

که بربست این فرش بنیاد کرد؟

نخستین چه بوده است چو گیتی نبود

[...]

۱۹ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه