گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۹ - در مدح میر سعد الدین اسعد گوید

 

تنم زبانه آتش ز سوز جان دارد

چه حاجت است بگفتن که خود زبان دارد

چو تار چنگ دل من ضعیف شد از درد

چنان که باد بر او گر وزد فغان دارد

شب از فراق تو دود دلم بماه رسید

[...]

۳۳ بیت
اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - در ماتم حسین (ع) گوید

 

واحسرتا که دیده ز حسرت پر آب شد

در ماتم حسین علی دل کباب شد

ای آسمان اگر در رحمت گشاده یی

ظلم تو بر حسین علی از چه باب شد

فرق شریف آل علی بر زمین چراست

[...]

۳۳ بیت
اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در منقبت امیر المومنین (ع) گوید

 

ای با سپهر بوقلمون هیبتت به جنگ

روز و شب از نهیب تو گردیده رنگ رنگ

تیغت نهنگ معر که و جوش جوهرش

طوفان ماهیان بود از جنبش نهنگ

شیر حقی و طایر فرخنده یا علی

[...]

۳۳ بیت
اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۴۳ - ماتمداری شمع برای پروانه و جان بجانان سپردن

 

خوش آن یاران که دریای شفیقند

به مرگ و زندگی با هم رفیقند

عجب ز آتش پرست این شیوه نیکوست

که در آتش رود با پیکر دوست

طریق و مذهب عاشق چنانست

[...]

۳۳ بیت
اهلی شیرازی