گنجور

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱

 

روی چون حاصل نکوکاران

زلف چون نامه گنهکاران

غمزه مانند آرزوی مضر

در کمینگاه طبع بیماران

خیره اندر کرشمه چشمش

[...]

ابوالفرج رونی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲

 

بیامدی صنما بر دو پای بنشستی

دلم ز دست برون کردی و بِدَر جستی

نه مست بودی و پنداشتم که چون مستان

همی به حیله‌ شناسی بلندی از پستی

سه روز شد پس از آن تا ز درد فرقت تو

[...]

ابوالفرج رونی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳

 

چه دلبری چه عیاری چه صورتی چه نگاری

به گاه خلوت جفتی به گاه عشرت یاری

به غمزه عقل گدازی به چنگ چنگ نوازی

به وعده روبه بازی به عشق شیر شکاری

چو بوی خواهم رنگی چو صلح جویم جنگی

[...]

ابوالفرج رونی