جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۶ - قصیده
ایکه خورشید زشرم دل تو آب شود
هفت دریا زسرانگشت تو غرقاب شود
حاکم مشرق و مغرب که همی بهر شرف
باغ اقبال ترا چرخ چو دولاب شود
کلک دین پرور تو واهب ارزاق شدست
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در مدح صدر اجل اوحدالدین
باد بهار رخت بصحرا همی کشد
در صحن باغ مفرش دیبا همیکشد
نوروز میکشد ز ستبرق بباغ فرش
یارب که چون لطیف و چه زیبا همیکشد
نرگس نگر که گفتی از رویلون و شکل
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۰ - در مرثیه امام سعید جمال الدین محمود
چه شد که عالم معنی خراب میبینم
چه شد که ماه کرم در سحاب میبینم
چه شد که با همهکس اضطرار مییابم
چه شد که در همهکس اضطراب میبینم
ز سوگ طوطی سرسبز شکرینالفاظ
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۵ - شکوه از درد چشم
ای بلبلی که وقت ترنم ز نغمه ات
سطح محیط گنبد پیروزه پرصداست
لفظت شکر فروش و ضمیرت گهرفشان
کلک تو نقشبند و بیان تو دلگشاست
آن بکر معنی تو که حامل بنکته هاست
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۹ - مزبله دیو
تا کی ایدل تو درین مزبله دیو زحرص
خویشتن را زره عقل و خرد گم بینی
برجهانی چه نهی دل که زبس آزونیاز
موج آفت را بر چرخ تلاطم بینی
چند ازین بیخردان خیره ملامت شنوی
[...]