گنجور

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۸ - در مدح خواجه ابو نصر منصور سعید

 

تا چرخ برگشاد گریبان نوبهار

از لاله بست دامن کهپایه‌ها ازار

چونان نمود کل اثیری اثر به کوه

کاجزای او گرفت همه طرف جویبار

از اعتدال و تقویت طبع او ز خاک

[...]

۶۲ بیت
سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۷ - معروفی بود زن سلیطه‌ای داشت او را به قاضی برده بود و رنج می‌نمود در حق وی گوید

 

ویحک ای پردهٔ پرده‌در در ما نگران

بیش از این پردهٔ ما پیش هر ابله مدران

یا مدر یا چو دریدی چو لئیمان بمدوز

یا مخوان یا چو بخواندی چو بخیلان بمران

جای نوری تو و ما از تو چو تاریک‌دلان

[...]

۶۲ بیت
سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۹ - خطاب به خواجه قوام‌الدین ابوالقاسم

 

تا سرا پرده زد به علیین

قدر صدر اجل قوام‌الدین

از پی آبروی راهش را

آب زد ز آبروی روح امین

وز پی قدر خویش صدرش را

[...]

۶۲ بیت
سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزل‌الامان » بخش ۱۶ - حکایت در عدل و سیاست و جود پادشاه

 

روزی از روزها به وقت بهار

رفت محمود زاولی به شکار

دید زالی نشسته بر سرِ راه

رویش از دود ظلم گشته سیاه

بر تن از ظلم و جور پیراهن

[...]

۶۲ بیت
سنایی