گنجور

 
اسیر شهرستانی

باغها از سایه ابر بهاری دیده است

دیده ما صرفه ها در گریه باری دیده است

گردبادش در نظر آید بناهای بلند

بسکه عبرت در جهان بی اعتباری دیده است

چشم خواب آلود این دانه آب گوهر است

عشق پر فیضی ز کسب خاکساری دیده است

 
sunny dark_mode