آیینه خرد حسن ز بازار دل ما
سوگند خورد عشق به دیدار دل ما
آنها که دل از گل،ستم از رحم ندانند
حیف است که باشند هوادار دل ما
با عربده بیگانه شدن فکر دل تو
بی حوصله دیوانه شدن کار دل ما
بیخوابی اندیشه دل حوصله می سوخت
شد داغ جنون دیده بیدار دل ما
حیف است که از آینه ات گرد برآید
غافل به از این باش خبردار دل ما
تعمیر خجالت از خانه به دوشی
بیساختگی تا شده معمار دل ما
آنها که نگشتند خریدار دل ما
بسیار نبودند خریدار دل ما؟
گفتیم اسیریم نگشتیم گنهکار
شرمنده شو از مستی بسیار دل ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.