ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بردن
به هر دلبستگی مشکل گشایی می توان بردن
دل خونگرم من آیینه گبر و مسلمان است
ز خضر سینه صافی ره به جایی می توان بردن
بیابان عدم یک منزل نزدیک عرفان است
ز راه بی نشانی ره به جایی می توان بردن
به دام خاکساری همچو نقش پا سری دارم
به گردون از غبارم توتیایی می توان بردن
ندانم با که داری آشنایی اینقدر دانم
که هر جا می روی از من دعایی می توان بردن
مشو غافل اسیر از یاد آهوی نگاه او
کز آن بیگانه بوی آشنایی می توان بردن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.