ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد
این توبه به امید شکستن نتوان کرد
هر سایه مژگان تو صیاد غزالی است
در دیده ما سرمه جستن نتوان کرد
برخاسته اشکم به صف آرایی مژگان
در بزم تو تکلیف نشستن نتوان کرد
تا زهد اسیر تو قدح نوش برآمد
جز زمزمه توبه شکستن نتوان کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.