دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان آرد
زبان دام افکند تا حرف او را در بیان آرد
به استقبال پا انداز او از سنبل خجلت
ببندد چون پری بال چمن را باغبان آرد
چه ممنون دلم کز شرم یادت آب می گردد
گناهی گر کند آیینه رازی ترجمان آرد
دلم تا صبح گلبازی کند با خاک درکویی
که آرام از تپیدن تحفه بهر پاسبان آرد
حیا گر مانعش در وعده روز است پیش از صبح
فرستم قاصد آهی که شب را موکشان آرد
از این غافل رمیدن یافتم شرمنده تدبیرش
نیاید پیش من دل تا تو را گیرد عنان آرد
به پروازی روم کز نکهت گل گرد برخیزد
اگر باد صبا مکتوب یار از گلستان آرد
نه بنشیند نه دست از قبضه شمشیر بردارد
به این تقریب شاید حرف قتلم بر زبان آرد
اسیر امروز مجنون هوای او چه کم دارد
غباری در نظر موزون تر از سرو روان آرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل بیانگر دلتنگی و عشق عمیق گوینده است. او از حال و هوای دلش میگوید که اگر راز عشقش را فاش کند، ممکن است همه چیز را برملا کند. کلام او شبیه دامهایی است که در جستوجوی بروز احساساتش افتادهاند. گوینده به زیبایی محبوبش اشاره میکند و میگوید که حتی در نبود او، قلبش به تپیدن ادامه میدهد و از یاد او شرمنده است. او به این فکر میکند که اگر حیا نبود، میتوانست احساساتش را با صراحت بیان کند. در نهایت، او نشان میدهد که چقدر عاشق است و حتی اگر روزها و شبها سپری شوند، عشقش همچنان پابرجاست. این غزل تجلی عشق و عاطفهای عمیق است که در دل گوینده موج میزند.
هوش مصنوعی: اگر دلم وحشی شود و رازم را فاش کند، زبانم دام میگذارد و هر چه بگویم را به عنوان حرفی در بیان در میآورد.
هوش مصنوعی: به خاطر وجود زیبایی و دلربایی او، از شرم گل سنبل رنگ میبازد و باغبان مانند پری بالای چمن، او را به موهبت خود فرامیخواند.
هوش مصنوعی: دل من از شرم یاد تو، همچون آب زلال میشود. اگرچه ممکن است آیینه گناهی را نشان دهد، اما رازهایی را نیز برملا میکند.
هوش مصنوعی: دل من تا سپیدهدم همچون گل با خاک در کوچه بازی کند، بهگونهای که بیوقفه از تپش بایستد و هدیهای برای نگهبانان آنجا بیاورد.
هوش مصنوعی: اگر حیا مانع شود که در روز به وعدهام عمل کنم، پیش از طلوع صبح، پیامی میفرستم که شب را به تأخیر بیندازد.
هوش مصنوعی: از این غفلت دور شدن، موجب شده که من احساس شرمندگی کنم. تدبیری که دارم، در برابر دل من نمیتواند تاب بیاورد تا تو را کنترل کند و به دست بگیرد.
هوش مصنوعی: میخواهم به سفر و پروازی بروم که عطر گلها در آنجا به مشام میرسد، اگر باد صبا نامهای از محبوبم از باغستان بیاورد.
هوش مصنوعی: نه آرام میگیرد و نه از دست گرفتن شمشیر دست برمیدارد، به این دلیل که شاید به این ترتیب بتواند کلام مرگش را بر زبان بیاورد.
هوش مصنوعی: امروز مجنون به خاطر عشق او، احساس اسیری میکند و چقدر این حس برایش زیباست؛ در نظرش غباری وجود دارد که از سرو زیبا نیز نمایانتر و دلنشینتر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.