نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذارد
چو کامل شد جنون دل را به جای خویش نگذارد
ز آتش یک نفس تا مانده سامان شرر دارد
دلم را سرنوشت سوختن درویش نگذارد
چه رنگین صرفه ها بردند خلق از مردم آزاری
نرنجاند گزیدن خاطری پا پیش نگذارد؟
محبت خون دلی گم کردنی گم کردنی دارد
سری بی داغ سودا سینه ای بی ریش نگذارد؟
چو وابینی بود هر خار گلشن هر شرر گلخن
قناعت هیچ کس را در جهان درویش نگذارد
نداری اعتمادی بر دل ما امتحان بهتر
مگو تاراج عشقت خویش را درویش نگذارد؟
که می دارد نگه دیوانه صحرایی ما را
اگر سودای زنجیر تو پایی پیش نگذارد
اسیر از جاده زنجیر چشم حیرتی دارم
که شوقم را به راه عقل دور اندیش نگذارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: متن شاعرانهای که ارائه شده، به بررسی تأثیر عشق و آرزوهای عمیق بر قلب و جان انسان میپردازد. شاعر از صبر و جنون عشق سخن میگوید و بیان میکند که این احساسات نمیگذارند انسان به آرامش برسد. او به آتش عشق و دشواریهای ناشی از آن اشاره میکند و به تنهایی و رنجی که عشق به همراه دارد، میپردازد. همچنین نسبت به قناعت و نارضایتیهای ناشی از مقایسه با دیگران تذکر میدهد و تأکید میکند که عشق بر زندگی انسان تسلط دارد و نمیگذارد او از دایره عشق بیرون برود. در نهایت، شاعر به مبارزهای درونی اشاره میکند که میان شوق و عقل وجود دارد و این درگیری باعث سردرگمی او میشود.
هوش مصنوعی: صبر نمیتواند به آرزوهای بزرگ پاسخ دهد وقتی که دیوانگی دل به کمال برسد، جای خود را به چیز دیگری میدهد.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر آتش یک لحظه، هنوز شعلهور است و سرنوشت آن قدر تابناک است که نمیگذارد درویش سوزان شود.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که مردم با مشکلات و سختی هایی که دارند، باید سعی کنند از آزار دیگران پرهیز کنند و به جای ایجاد دردسر، به آرامش و محبت بپردازند. در واقع، در مواجهه با چالش ها، باید تلاش کرد تا احساسات و خاطرات خوب را حفظ کرده و از به وجود آوردن ناراحتی برای دیگران جلوگیری کرد.
هوش مصنوعی: محبت به گونهای است که کسی میتواند برای آن درد و رنج زیادی تحمل کند، اما این عشق گاهی باعث میشود که انسان دچار عذاب و حسرت شود. در این حالت، فردی که عاشق است، ممکن است در درونش احساس خالی بودن و درد عمیق تجربه کند، حال آنکه بیرون از این درد، هیچ نشانهای از آنچه در دل گذشته دیده نمیشود.
هوش مصنوعی: وقتی نگاهی به گلستان میاندازی و درختان و گلهای زیبا را میبینی، در میبابی که هر کسی در دنیا باید به آنچه دارد قناعت کند و از زندگی راضی باشد. هر انسانی که وابسته به زیباییها و تجملات باشد، از نعمتها و زیباییهای دنیا بینصیب میماند.
هوش مصنوعی: اگر به دل ما اعتماد نداری، بهتر است امتحان نکنیم. عشق تو آنقدر ارزشمند است که حتی یک درویش را هم متضرر نکند.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر اشاره به کسی دارد که دیوانهوار در پی معشوق خود است و گویی این عشق، او را از واقعیتهای پیرامونش دور کرده است. او میگوید که اگر عشق و آرزوی زنجیر کردن او را به خود نمیکشید، شاید این حال و روزش بهتر میشد. در واقع، این عشق و وابستگی او را به یک نوع بند و زنجیر دچار کرده است.
هوش مصنوعی: در جادهای که پر از زنجیرهای اسارت است، چشمانم حیرتزدهاند و این حالت باعث میشود که اشتیاقم نتواند به مسیر عقل و تفکر منطقی هدایت شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.