گه به درد و گه به داغ ما مپیچ
اینقدرها در سراغ ما مپیچ
نشئه گر سر جوش سودا نیستی
پا به دامان ایاغ ما مپیچ
شعله را سرکار شبنم کرده ایم
بوی گل در سیر باغ ما مپیچ
گر سمندر گشته ای پروانه ای
هرزه بر دود چراغ ما مپیچ
گل نمی گنجد در این آشفته باغ
نکهت گل بر دماغ ما مپیچ
درد می خیزد از این صحرای خشک
هیچکس گو در سراغ ما مپیچ
گفتمت گفتم اسیر خام سوز
رشته سودا به داغ ما مپیچ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و درونی شاعر میپردازد. شاعر از معشوقه خود میخواهد که به او نپیچید و زندگیاش را بیشتر از این آشفته نکند. او به درد و داغی اشاره میکند که در دل دارد و میگوید که اگر عشق و شور و شوقی در دل ندارد، بهتر است در زندگیاش دخالت نکند. او از مشکلات و رنجهای موجود در زندگیاش صحبت میکند و میخواهد که کسی به سراغش نیاید، چرا که در حالتی از ناامیدی و غم قرار دارد. بهطور کلی، شعف و ناپایداری احساسات عاشقانه در پسزمینهی این شعر نهفته است.
هوش مصنوعی: گاهی به خاطر درد و گاهی به خاطر دلتنگی ما را اذیت نکن و اینقدر به دنبال ما نیفت.
هوش مصنوعی: اگر در حالتی از نشئگی و شور و شوق نیستی، پس در دامن ما نچرخ و خودت را درگیر ما نکن.
هوش مصنوعی: ما با وجود شبنم، شعله را تحت تاثیر قرار دادهایم، بنابراین عطر گل را در باغمان پخش نکنید.
هوش مصنوعی: اگر به سمندر تبدیل شدهای، به عنوان پروانهای بیهدف دور دود چراغ ما نگرد.
هوش مصنوعی: گل در این باغ بینظم جا نمیگیرد، پس عطر گل را در مشام ما نچرخانید.
هوش مصنوعی: درد و رنج از این بیابان خشک و بی آب و علف برمیخیزد و هیچکس در پی ما نیست.
هوش مصنوعی: به تو گفتم که در بند احساسات و شور و اشتیاق ما گرفتار نشو و خود را به درد و غم ما دچار نکن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.