گنجور

 
اسیر شهرستانی

گلبانگ عاشقان چمن راز بلبل است

تا گوش کار می کند آواز بلبل است

دل می رمد ز گلشن حیرت مکن سؤال

هر لب گشودنم پر پرواز بلبل است

طوفان ناله می دمد از باغ گریه ام

گلهای اشک من صدف راز بلبل است

شد شیشه ام زباده گلرنگ موج گل

تا جلوه کرده خانه برانداز بلبل است

مخمور گل پرست شد از شوق جام اسیر

در سینه اش چو دل تپد انداز بلبل است